ســروش
۲۹ جنوری ۲۰۲۴
یادبودی از زنده یاد قيوم رهبر در ۳۴مین سالگرد جاودانگیش
هـرگـز نـمـیـرد آنـکه دلـش زنــده شـد بـه عــشــق
ثـــبـــــــت است بــر جــریــــدۀ عــالــم دوام مــــــا
تاريخ معاصر كشور ما با ظهور جنبش هاى آزاديخواهى، استقلال طلبانه و ضد استبدادی ــ ضد ارتجاعی توده های مولد و تاریخ ساز رقم خورده است و در فراز تکاملی ای از دورن این جنبش ها آزادیخواهان ترقی خواهی چون "مجید" و "رهبر" و دیگران زاده شده اند.
چهل پنج سال است که خلق ستمکش و بی دفاع ما از اثر دخالت مزورانه و تجاوز غدارانۀ امپریالیسم جهانی به سردمداری ( شوروی سوسیال امپریالیستی، امپریالیست های ایالات متحده امریکا ــ ناتو و دولت های مرتجع منطقه) ــ به خاطر کسب سود هر چه بیشتر و گسترش ساحۀ نفوذ و رقابت هائی ناشی از آن همراه و دمساز با ارتجاع بومی ــ در شعله های آتش خانمانسوز جنگ های تحمیلی اشغالگرانه و نیابتی سوخته و می سوزند. این همه کشت و کشتار و ویرانگری وحشیانه تا کنون نتوانسته حرص و آز سیری ناپذیر آن ها را سیراب کند.
اکنون که ما سی چهارمین سالگرد جاودانگی جاودان یاد پروفیسر "قیوم رهبر"، رهبر انقلابی و آزادیخواه مردم افغانستان را تجلیل می کنیم، در دورانی به سر می بریم که امپریالیسم امریکا در بیش از هفتاد کشور جهان و به خصوص فلسطین (غزه)، افغانستان، اوکراین، یمن، سوریه، عراق، لیبیا، لبنان و... به طور مستقیم یا از طریق دول مرتجع و گروه های مزدورش جال سیادت و هژمونی بلامنازع خود را بر جهان و به ویژه بالای کشور های فقیر و تحت ستم عقب نگهداشته شده پهن کرده و قلدرانه و ددمنشانه با وحشت و کشتار بی رحمانه با عزل نصب مزدوران قرون وسطائی خود گسترش داده و بر مقدرات خلق های تحت ستم با خطرناک ترین ابزار ها و شگرد ها بازی می کند. این امر موجب بروز ترور، وحشت و بربریت، قتل و غارت و محرومیت های زنان و مردان از حق تحصیل، حق زندگی، حق آزادی، حق کار و... در سرزمین بلاکشیدۀ ما شده است. مضاف بر آن، زنان در چارچوب شریعت تروریستان طالبی امپریالیسم از حق کار و تأمین معیشت اطفال شان نه تنها محروم، بلکی هر روز مورد آزار و اذیت، لت و کوب، شکنجه، اختطاف و تجاوز مزدوران اجاره ئی امپریالیسم قرار می گیرند.
آری، امروز هفتم دلو، همزمان است با ترور رهبر فرزانه جنبش آزادیخواهانۀ ملت ما به دست همین جانیان و آدمکشانی که زیر پوشش و حمایت تسلیحاتی، مالی و سیاسی غول جهانخوار امپریالیسم آمریکا و شرکاء، ارتجاع هار منطقه و به خصوص دولت پاکستان که با گذشت بیشتر از چهار دهه می گذرد، هنوز که هنوز است، از سر زدن مردم ما دست بردار نیستند. این دشمنان قسم خوردۀ مردم ما با جلوه های گوناگون فاشیستی، با گله های گرگ طالبی افغانستان را میدان تاخت و تاز و پناهگاه امن تروریستان ساخته و بیشتر از دو سال است که تاریک ترین، سفاک ترین جلادان طالبی را با افراطی ترین اندیشۀ زن ستیزانۀ ارتجاعی، با تمویل تسلیحاتی، مالی، سیاسی و اطلاعاتی (امریکا طی دو سال گذشته آشکارا به صورت هفتگی ۴۰ میلیون دلار را به افغانستان ارسال می کند ــ فارس) برای زنده نگه داشتن و شعله ور ساختن جنگ های نیابتی و ترزیق تفکرات پوچ پوسیده قرون وسطائی مشغول تروریست پروری و آدم کشی اند. این بازیگران با سرنوشت کشور و مردم ما با مزدوران تاریخ زدۀ شان کماکان با تدویر کنفرانس ها، از دوحه تا مسکو، از ایران تا پاکستان، از وین تا هالند و المان و کابل) مصروف عربده کشی اند و با همان بازی ها و رقاصه هائی با آرایش مضحک چهار دهه پیش می خواهند مردم ما را گویا گول بزند. اما، به یقین که این آرمان را به گور خواهند برد.
در این میدان بازی، امروز در وجود حاکمیت دار و تازیانه مزدوران هزار چهرۀ طالبانی ( پروژۀ نواستعماری امپریالیسم آمریکا) خواسته و ناخواسته با گمان اغلب اتحاد نامقدس مسکو بر محور منافع منطقه ئی و ملاحظات امنیتی مسکو و پیکن در مورد مناطق نفوذ سنتی دولتین، در مقابل سیاست های تهاجمی، تخریبی و بی ثبات سازندۀ امریکائی در منطقه در حال شکل گرفتن است. این سیاستی است عکس العملی سراپا پراگماتیستی و انتخاب بد از بد تر بین مزدوران طالب و داعش بر محور منافع اقتصادی و امنیتی شان در قبال اوضاع رو به وخامت افغانستان و ماورای آن.
ادامه دهندگان راه و سیاست تزاران کهن و نوین در کاخ کرملین همراه با خاقان های نوین بدون درس آموزی از تجارب تاریخی و بدون توجه به بهای سنگین سیاست عظمت طلبانۀ اسلاف سوسیال امپریالیست شان در افغانستان، وارد معرکه شده اند تا میراث سیاست استعماری تزاران کهن و نوین را حفظ کنند. کرملین نشینان امروزی بر سر میراث استعماری تزاران ادعای مالکیت داشته و قلمرو و ساحۀ نفوذ استعماری اسلاف خویش را در مقابل رقبای بیرونی از آن خود می دانند. دولت امپریالیستی مداخله گر و طماع روسیۀ پوتین بر اساس سیاست "تعویض دوست و دشمن"، به همان سلاح زنگ زده ای در مقابل سیاست های تهاجمی امریکا و دهشت افکنان فراکشوری به طالبان ساخت واشنگتن متوسل می شود، که امپریالیست های امریکا و غربی آن را ساخته و از آن علیه روس ها در افغانستان استفاده کردند: ارتجاع اسلامی نوع طالبی! علاوه از عوامل بیرونی دخیل در اتخاذ چنین سیاست و انتخاب چنین سلاح زنگ زده ای توسط کرملین، موجودیت بقایای باند منفور مرکب از جواسیس و مزدوران "خلقی ـ پرچمی" کی جی بی و کرملین در درون و بیرون صفوف طالبان، در همکاری و نزدیکی ــ مسکو با خودفروختگان طالبان تشنۀ خون و قدرت، تأثیرگذار بوده است.
ولی آنچه مربوط به شخصيت و انديشۀ والاى مبارزاتی زنده یاد "قيوم رهبر" می شود، می توان گفت که پهنۀ مبارزات خستگى ناپذيرش در طول چند دهه در برابر استبداد سلطنتى نادر غدار تا نظام برده منش "خلق و پرچم" و اشغالگران سوسيال امپرياليسم روسی، ارتجاع اسلامی و پشت جبهۀ امپریالیستی ــ ارتجاعی آن را شامل مى شود.
آرى، "رهبر" فرزند فرزانۀ وطن تا پايان عمر با آراء و انديشۀ جاودانه اش براى آزادى، ترقی و عدالت اجتماعى با جهان بينى علمى به مبارزۀ عادلانه برخاسته و پیوسته براى رهروان راه آزادى آموزگاری توانا، مهربان و دلسوز بوده است. هنوز هم، رهروان صدیق و مصمم راهش تا پای جان برای آزادی از هر قید و بندی و رهائی از ستم و استثمار علیه امپریالیسم و مخلوق اش اعم از طالب، داعش، جهادی، تکنوکرات و دیگر شرف باختگان خواهند رزمید.
بنابراین، پیشگامان و ادامه دهندگان و رهروان راستین، سپاهیان مقاوم و استوار در خط فکری "رهبر"، در حقیقت به این باور رسیده اند که با کار و پیکار انقلابی باهمی و با تشکل عظیم از کلیه نیرو های وفادار و متعهد به آرمان زحمتکشان و بسیج توده های توده های تحت ستم و استثمار می شود به این ظلمت ارتجاعی ــ استعماری مسستولی بر فضای کشور پایان داده و مزدوران جنایتکار طالبی، داعشی و سائر دستهای ارتجاعی و اجیر را همراه با تمویل و تجهیز کنندگان شان از ساحت میهن بیرون راند و آزادی و آسایش را برای خلق ستمکش خود به ارمغان آورد. سامائی ها قطعاً به اسارت مردم خود به دست نظام دار و تارینۀ طالبی و برای نجات خلق درد کشیده و اسیر خود فکر می کنند. اوضاخ خونین کشور کلیه سامائی های متعهد و رسالتمند را به همفکری، تمسک به اصول اساسی "ساما" و حلقه زدن به دور آن، برای خودسازی و تدارک یک مبارزۀ دموکراتیک، رهائیبخش و انقلابی فرامی خواند .
آری همسنگر!
محرومیت های موجوده زنان و مردان عذابدیده، بیکار و گرسنۀ ما و ستمروائی جاری بر زنان و دختران کشور ما زادۀ مناسبات ارتجاعی و فرسودۀ اقتصادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگی و ارزش های منسوخ مذهبی است. به جای این ها، مردم ما به یک افغانستانی نیاز دارند و مستحق اند که در آن از سلطۀ امپریالیسم غرب و شرق، استعمار کهن و نوین، ارتجاع، اخوان، طالب، داعش و سلطۀ ستمگر طبقاتی و وجود زالو های خون آشام در کسوت تکنوکرات و روشنفکر خبری نباشد و مردم ما بتوانند در فضای صلح پایدار، آرامش و رفاه همگانى، زندگی جمعی شان را آزادانه در راستای تعالی مزید اجتماعی سمت و سو دهند.
تابناک باد اندیشه زوال ناپذیر "رهبر" !
مرگ بر ارتجاع و امپریالیسم!
مرگ بر طالبان مزدور و جنایتکار!
آزادی زحمتکشان در گروه آگاهی و بسیج آنان است!